loading...
بی نهایت
فاروق بازدید : 92 دوشنبه 13 خرداد 1392 نظرات (1)
 

 

http://worldart.parsiblog.com/PhotoAlbum/taniahoney/5.jpg

روزگاری ...

او گنجی بود تنها که در ناکجاباد ها و ناشناخته ها بود

دلش میخواست کسی باشد تا جمالش را و همچنین کمالش را دریابد و

سپاس و تقدیرش گوید و به خاطر این جلوه های نکویش اورا بستاید

اما دریغ از یک نفر

تا اینکه

او

تصمیم گرفت

تصمیم گرفت از شراره های آتش کسی بسازد تا جمالش را بیابد و اورا بشناسد

 

لطفا برای مشاهده ادامش به ادامه مطلب ( لینک ثابت ) برید ...

شراره های آتش و نور را با هم آمیخت

چندی نگذشت که موجودی پدید آمد

که تنهای قادر

اورا اسمی نهاد

اسمش را

.

.

.

جــــــــن

.

.

.

نهاد آری جن

او خواست که جن موجودی باشد که خالقش را حمد گوید و سنا

همین گونه نیز بود

تا اینکه

جنیان سربازدند و همه جا را به فساد و گناه آلودند

و خدای بلند مرتبه عذابشان داد و همه را مگر اندکی هلاک گردانید

و باز ماندگان را زنهار داد

یکی از جنیان به خدا نزدیک شد

و مقام خودرا از ملائک نیز برتر گردانید

آری همانیست که فکر میکنید

ابلیـــــــــس

مقرب ترین موجود به خدا

کسی که یک نماز صبح او 6000 سال به طول انجامید

متعال بلند مرتبه از اینکه

مخلوقاتش که همان جنیان بودند سر بازده بودن و کفران کرده بودند

عزم خلق مخلوقی بالاتر کرد

موجودی که میتوانست از ملائک به خدا نزدیکتر و یا

از کرم پست تر باشد

و خدا اورا از گلی بدبو سرشت همان گلی که آدم از آن ساخت خشت

و اندکی از نور خودرا در وجودش نهاد و جان را در جسمش دمید

و بدینگونه مخلوقش

سرشته شد

و صورتگر جمال آفرین

به خود گفت ای آفرین

و این همان موجودی است که به فرمان جل جلاله همه بر او سجده بردن که

در آن بین ابلیس که غرورش نگذاشت که سربه زمین فرود آورد به اذن متعال

از درگاه باری تعالی رانده شد

آری او آدم نام گرفت

آدم

که او نیز به سبب فراموشکاری هایش انسان نام گرفت

.

.

.

.

.

و حال

.

.

.

.

شرم نمیکنی از اینکه از سجده در مقابل پروردگارت دریغ میکنی

آری تورا میگویم ای انسان ای فراموشگر

مگر جز این بود که پروردگارت تورا صورت و جان بخشید و به تو هستی داد

و تمام ملائک و جنیان را به سجده در مقابل تو واداشت

و مقرب ترین موجود به بارگاهش را به خاطر غرور در مقابل تو از درگاه خویش راند

پس شرمت باد که پیشران راه جنیان فاسد شده ای

شرمت باد که هر نفسی که میکشی از آن خداست

و شرمت باد و ننگت باد که به خاطر تک تک دم و باز دم هایت سپاسش نمیگویی

 

از دلنوشته های خودم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام ! امیدواریم که لحظاتی سرشار از زیبایی هارو سپری کنید و پیش رو داشته باشید منتظر نظرات سازنده تون هستیم ! خداحافظ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 43
  • بازدید سال : 697
  • بازدید کلی : 4,957